سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کابوسی در کابوس - پروانه وار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروانه وار


86/12/13 ::  7:43 عصر

کابوسی در کابوس

دشب بازم کابوس دیدم اما این کابوس با بقیه کابوسا خیلی فرق داشت . همیشه تو کابوسام یا ازم میدزدیدنت یا گم میشدی یا هم وقتی بر میگشتم خونه تو رفته بودی اما تو  این یکی یه جور دیگه تنها موندم و داستان کلی فرق داشت انگار یه کابوس بود میون کابوس دیگه.

لباس سیاه پوشیده بودم همون رنگی که تو ازش تنفر داری ،‌تو پارک همون جای همیشگی منتظرت واستاده بودم اما فضای اطرافم خیلی فرق کرده بود . پارک خلوت خلوت بود، بجای صدای خوش بلبلا قار قار کلاغ تو گوشم میپیچید . به ساعتم نگاه کردم تا حالا سابقه نداشت اینقدر دیر کنی . رفتم طرف نیمکت پارک خواستم بشینم که احساس کردم نیمکت ازم دور شد، دوباره سعی کردم ولی نیمکت خودشو ازم دور میکرد ، رفتمو به درخت تکیه دادم و نشستم یهو درخت داد زد ازم دور شو نکنه میخوای منو با این برگای سبز خوشگلم مثل خودت سیاه بکنی . اینو که شنیدم خندم گرفت با خودم گفقتم بیچاره درخت چون دیده من سیاه پوشیدم فکر میکنه که ممکنه خودشم سیاه بشه . اروم اروم به طرف حوض رفتم تا لب حوض بشینم که یهو با دیدن عکس خودم توی اب خشکم زد ، چند بار چشمامو بازو بسته کردم اما نه این حقیقت داشت ، صورت من سیاه سیاه شده بود ، دستام پاهام همه جای بدنم سیاه بود حتی بالهای سیاهم در اورده بودم عین دیوونه ها جیغ میکشیدم ، داد میزدم این دروغه من دارم خواب میبینم که تو رو مات و مبهوت جلو چشمام دیدم. با گریه بهت گفتم تو بگو که همه اینا دروغه ،‌من دارم خواب میبینم ، اینم یه خیالبافیه مثل بقیه خیالبافیای بی مزه . اما تو سرتو تکون دادی و گفتی پروانه تو یه پروانه سیاه شدی یه پروانه سیاه زشت ترسناک . دیگه داشتی قدماتو به عقب بر میداشتی . داد زدم نه من همون پروانه همیشگیم امات تو گفتی ازم دور شو پروانه زشت سیاه .

دیگه نفس کشیدن برام سخت شده بود ،‌یه عالمه اشک تو چشمام بود اما هیچ کدوم خیال جاری شدن نداشتن حیرون حیرون مونده بودم . صدام دیگه از تو گلوم در نمیومد ، سرم گیج رفت و افتادم .فقط صدای کلاغا رو که انگار داشتن به هیکل سیاه من میخندیدن میتونستم بشنوم ، بیحال بیحال افتاده بودم ، قدمهای سریع تو رو که ازم دور میشد میتونستم ببینم . سعی کردم بلند بشم ولی نتونستم . داشتم رفتنتو با چشمای خودم میدیدم اما نمیتونستم کاری بکنم فقط میتونستم رفتنتو تماشا کنم فقط تماشا.   بی اراده از حال رفتم....

                             ********************************

وقتی چشمامو باز کردم تو دیگه اونجا نبودی . احساس کردم میتونم از جام بلند بشم .با بی میلی پا شدمو و وایسادم . فضا همون فضای همیشگی بود ، بازم میتونستم صدای بلبلا رو بشنوم که داشتن واسه خودشون میخوندن . دیگه کسی به من نمیخندید .

با حسرت به نیمکت نگاه کردم میدونستم نمیذاره روش بشینم ، حالا دیگه نگران این بودم که حتی زمینم بهم اجازه نده روش راه برم . خنکی باد رو روی پوست بدنم احساس میکردم اما جرات نگاه کردن به خودمو نداشتم . احساس تشنگی زیادی بهم دست داد ، حوض اب نزدیکم بود ولی میدونستم اگه به طرف حوض برم چی میبینم .

تشنگیم هر لحظه بیشتر میشد دیگه طاقت نیاوردم و به طرف حوض رفتم . یه چیزی میون اب حوض دیدم که یه بغض اندازه بغض همه پروانه های دنیا تو گلوم احساس کردم .بی اختیار زانوهام روی زمین کوبیده شد و هق هق گریم همه جا رو پر کرد . بله من همون پروانه همیشگی بودم ، پاک ،‌زیبا و بدور از سیاهی اما الان دیگه قشنگی برام هیچ فایده ای نداشت اخه چون عزیز من اومده بود و منو سیاه دیده بود و دیگه هیچ وقت بر نمیگشت .

من فقط لباس سیاه پوشیده بودم .


نویسنده : پروانه عاشق(امید)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
165388


:: بازدید امروز :: 
59


:: بازدید دیروز :: 
14


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

پروانه وار
پروانه عاشق(امید)
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم

:: لینک به وبلاگ :: 

پروانه وار

:: دوستان من ::

عاشق آسمونی
● بندیر ●
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
تفریح و سرگرمی و آموزش های مختلف
آدمکها
نور
سوماموس
مبانی مهندسی کامپیوتر
بهونه های بارونی
* روان شناسی ** ** psychology *
ریکی
لیلی
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی
عشق سرخ
حب الحسین اجننی
آوای ققنوس
یادداشت های عاشقان جوان
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
امیدزهرا omidezahra
ESPERANCE
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
lovlyworld
اضطراب و پرخاشگری و افسردگی
اقاقیای من
دیــار عـاشقـان
مشاوره و مقالات روانشناسی
بگذار تو معشوقم باشی
بیشه عشق
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
قدرت شیطان
بهترین وبلاگ سرگرمی ، تفریحی
.•¤ خانه آرزو ¤•.
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
زیر آسمان خدا
سرزمین آرزوها
انتظار
**** نـو ر و ز*****
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
Lovely
جاده خدا
آسمان عطش
عارفانه ها و عاشقانه ها
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
زندگی برای عشق
زندگی
بزرگترین ژرتال دانلود پارسی زبانان
سامانتا
سکوت مرگبار
کورسو
دیوونه خونه من
خاطرات یک دانشجوی مشروط
دختر خیره سر
سکوت دل (نغمه )
پسر کاتاتونیک - داستان کوتاه
پاتوق عاشقان
فصل بارونی
پسر بارانی
سکوت دل (ابجی مرژی)
سکوت (ناگفته های ناتمام)
بهار من
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
omid(love)sara
شناسنامه یه زندونی
تنهایی
دانلود بهترین موزیک ها با محمد
ازمان مجازی تجاری و بازرگانی
عشق به خدا
حکایت هجران
دنیایی برای بودن با فرشته آسمانی
یه موج عاشق
هر چه می خواهد دل تنگت اینجا هست
شالی شالیم/م-ر
آبی اسمان
ترانه های تنهایی
هیام
ساز و برگ
هرچی بخوای پیدا میشه
تقدیر و زندگی
ترنج خاتون
شعر و شاعری
همیشه غایب
آخرین اخبار فوتبال ایران
اشک هایم را کجا خواهی نوشت
کلبه فرهنگی حسین اکبری نودهی
تیر باران عشق
غم تنهایی
به نام خداوند عشق وزیبایی
عقده دل
تبلیغات رایگان
پسران آفتاب 21
آسمان غمگین است (ماشی خانوم عزیز)
یاران مهدی (عج)
صبا رایانه ( یه وبلاگ خوب و دوست داشتنی)
سلام خشک شده(زهره عزیز)
همیشه عاشق
انتظار (فرشته خانوم گل)
آفتاب شرقی
مرد تنها (غم قطره)
چرندوپرند
diplomacy
شعر
پسران جوان
آریستا پورتال جامع ایرانیان

:: وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: فهرست موضوعی یادداشت ها ::

حرفهای پروانه ای[32] . درد دلهای پروانه ای[26] . فصل امید[4] .

:: مطالب بایگانی شده ::

آرشیو میهن بلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
بهار 1388
تا قبل شهریور 1389

:: موسیقی وبلاگ ::

سفارش تبلیغ
سفارش تبلیغ
C:\Documents and Settings\OmidGs\Desktop\00.html